گردش در یک روز خوب
دیروز یه روز جمعه با هوای بسیار عالی بود بنابراین به اتفاق بابایی تصمیم گرفتیم فرشته های کوچولوهامون رو برای گردش بیرون برده و ناهار رو هم بیرون بخوریم. ...
اسباب و وسایل یه گردش یک روزه رو برداشتیم و به طرف دریای یکی از شهرهای نزدیک به راه افتادیم، بعد از گشت کوچکی در سبزه زارها و خوردن ناهار بچه ها کلی با ماسه ها بازی کردند. اولین بار بود که فاطمه زهرا جون پاهای کوچولو و خوشگلشو توی آبهای نیلی خلیج فارس می زد و لذت می برد.(البته قبلا کنار دریا زیاد رفته بود).
و سپس به دیدن بابابزرگ و مامان بزرگ به پارک جنگلی رفته وباز هم فرشته ها ی کوچولو کلی بازی کردند و با سبزه ها ، گلها و پروانه ها بازی کردند و من و بابایی هم کلی از دیدن شادی اونا لذت بردیم. جای همه دوستان خالی خیلی خوش گذشت.
دیگه بعد از ظهر شده بود و باید به خونه برمی گشتیم تا بچه ها برای مدرسه فردا آماده می شدند. چند تا عکس از این روز خوب ....